ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
قد برافرازید! یک عالم شقاوت پیش روست
پرده بردارید! صد آیینه حیرت پیش روست
آن عاشقِ بزرگ چو پا در رکاب کرد
جز حق هرآنچه ماند به خاطر جواب کرد
ای در منای عشق خدا جانفدا حسین
در پیکر مبارزه خون خدا حسین
ای سفیر صبح! نور از لامکان آوردهای
بر حصار شب دمی آتشفشان آوردهای
و آتش چنان سوخت بال و پرت را
که حتی ندیدیم خاکسترت را
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
به میدان میبرم از شوق سربازی، سر خود را
تو هم آماده کن ای عشق! کمکم خنجر خود را