چون غنچۀ گل، به خویش پیچید، علی
دامن ز سرای خاک، برچید علی
با کعبه وداع آخرین بود و حسین
چون اهل حرم، کعبه غمین بود و حسین
لطفی که کرده است خجل بارها مرا
بردهست تا دیار گرفتارها مرا
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
بر دامن او، گردِ مدارا ننشست
سقّا، نفسی ز کار خود وا ننشست