میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
این آفتاب مشرقی بیکسوف را
ای ماه! سجده آر و بسوزان خسوف را
حسین، کشتهٔ دیروز و رهبر روز است
قیام اوست که پیوسته نهضتآموز است
رُخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی
علی اکبر لیلاست بَه چه شاخه نباتی
دنیاست چو قطرهای و دریا، زهرا
کی فرصت جلوه دارد اینجا زهرا؟