کسی که عشق بُوَد محو بردباری او
روان به پیکر هستیست لطف جاری او
اگرچه در نظرت آنچه نیست، ظاهر ماست
سیاهجامۀ سوگت لباس فاخر ماست
گذشته چند صباحی ز روز عاشورا
همان حماسه، که جاوید خواندهاند او را
نگاه کودکیات دیده بود قافله را
تمام دلهرهها را، تمام فاصله را