کتاب بود و به روی جهانیان وا بود
جواب هرچه نمیدانمِ جدلها بود
به زیر تیغم و این آخرین سلام من است
سلام من به حسینی که او امام من است
رساندهام به حضور تو قلب عاشق را
دل رها شده از محنت خلایق را
همیشه تا که بُوَد بر لب مَلَک تهلیل
هماره تا که بشر راست ذکر ربّ جلیل
به کودکان و زنان احترام میفرمود
به احترام فقیران قیام میفرمود
سلام ما به حسین و سفیر عطشانش
که در اطاعت جانان، گذشت از جانش
سلامِ ایزد منان، سلامِ جبرائیل
سلامِ شاه شهیدان به مسلم بن عقیل
بگو برای من ای شعر از زمانهٔ او
کدام بیت مرا میبرد به خانهٔ او
چه شد که در افق چشم خود شقایق داشت
مدینهای که شب پیش صبح صادق داشت