جلوۀ روی تو در آینه تا پیدا شد
عشق، بیحُسن تو در خاطره، ناپیدا شد
شبنشینانِ فلک چشم ترش را دیدند
همهشب راز و نیاز سحرش را دیدند
ای بنای حرم عدل و امان را بانی
ای ز انوارِ تو، آفاق همه نورانی
گرچه سوز همه از آتش هجران تو بود
رمز آزادی توحید به زندان تو بود