خوشا که خط عبور تو را ادامه دهیم
شعاع چشم تو را تا خدا ادامه دهیم
میان هلهله سینه مجال آه نداشت
برای گریه شریکی نبود و چاه نداشت
میان حجره چنان ناله از جفا میزد
که سوز نالهاش آتش به ماسوا میزد
بُرونِ در بنه اینجا هوای دنیا را
درآ به محفل و برگیر زاد عقبا را
که مینَهد مرهم، داغ سوگواران را؟
که جمع میکند این خاطر پریشان را؟
و جنس درد تو از جنس روضهٔ حسن است
غریب خانهٔ خود! غربت تو در وطن است