هرچند عیان است ولی وقت بیان است
عشق تو گرانقدرترین عشق جهان است
سخت است چنان داغ عزیزان به جگرها
کز هیبت آن میشکند کوه، کمرها
رفتند که این نام سرافراز بماند
بر مأذنهها نام علی باز بماند
افتاده در این راه، سپرهای زیادی
یعنی ره عشق است و خطرهای زیادی
آشفته كن ای غم، دل طوفانی ما را
انكار كن ای كفر، مسلمانی ما را
از مکه خبر آمده داغ است خبرها
باید برسانند پدرها به پسرها
برداشت به امیّد تو ساک سفرش را
ناگفتهترین خاطرۀ دور و برش را
بیمرگ سواران شب حادثههایید
خورشیدنگاهید و در آفاق رهایید
ای یکهسوار شرف، ای مردتر از مرد!
بالایی من! روح تو در خاک چه میکرد؟
میداد نسيم سحری بوی تنت را
از باد شنيدم خبر آمدنت را