خدا نوشت به اسم شما سپیدهدمان را
و آفرید به نام شما زمین و زمان را
قبول دارم در کربلا صواب نکردم
ملامتم نکن! آغوش را جواب نکردم
چه آتشیست که در حرف حرف آب نشسته
که روضه خوانده که بر گونهها گلاب نشسته؟
در آفتاب تو انوار کبریاست، مدینه
به سویت از همه سو چشم انبیاست، مدینه
شبی که آینهام را به دستِ خاک سپردم
هزار بار شکستم، هزار مرتبه مردم
چه شد که یاس من آشفته است و تاب ندارد؟
سؤال بحث برانگیز من جواب ندارد