زخمهایی که به تشییع تنت آمدهاند
همچو گلبوسه به دشت کفنت آمدهاند
میرسد باز به گوش دل ما این آواز
چه نشستید که درهای عنایت شد باز
کودکی سوخت در آتش به فغان، هیچ نگفت
مادری ساخت به اندوه نهان، هیچ نگفت
رمضان آمد و دارم خبری بهتر از این
مژدهای دیگر و لطف دگری بهتر از این
سوخت آنسان که ندیدند تنش را حتی
گرد خاکستری پیرهنش را حتی
آخر ماه صفر، اول ماتم شده است
دیدهها پر گهر و سینه پر از غم شده است
جاده ماندهست و من و اين سر باقى مانده
رمقی نيست در اين پيکر باقى مانده