سلامٌ علی آلِ طاها و یاسین
به این خلق و این خوی و این عزّ و تمکین
افقهای باز و کرانهای تازه
زمینهای نو، آسمانهای تازه
چو بر گاه عزّت نشستی امیرا
رأیت نعیماً و مُلکاً کبیرا
سلام! ای سلام خدا بر سلامت!
درود! ای کلام الهی، کلامت!
تو را در کجا، در کجا دیده بودم؟
تو را شاید آن دورها دیده بودم...
الهی الهی، به حقّ پیمبر
الهی الهی، به ساقی کوثر
دلم شور میزد مبادا نیایی
مگر شب سحر میشود تا نیایی