چه حرفهای زلالی که رودهای روانند
چه نورها، چه سخنها که با تو در جریانند
دارد از جایی بشارتهای پنهان میدهد
بیشتر نهج البلاغه بوی قرآن میدهد
علی بود و همراز او فاطمه
و گلهای روییده در باغشان
چو بر گاه عزّت نشستی امیرا
رأیت نعیماً و مُلکاً کبیرا
تنها نه خلیل را مدد کرد بسی
شد همنفس مسیح در هر نفسی
امام رو به رهایی عمامه روی زمین
قیامتی شد ـ بعد از اقامه ـ روی زمین