گریه میکنم تو را، با دو چشم داغدار
گریه میکنم تو را، مثل ابرِ بیقرار
پیرمرد مهربان، مثل ابرها رها
زنده است همچنان، زنده است بین ما
پشت مرزهای آسمان خبر رسید
جبرئیل محضر پیامبر رسید
تو کیستی که عقل مجنون توست
عشق به تو عاشق و مدیون توست
سر به دریای غمها فرو میکنم
گوهر خویش را جستجو میکنم