شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

یا فاطمه اشفعی لی

می‌بارد از چشم‌هایم باران اشکی که نم‌نم
شد آبشاری پریشان، رودی که پاشیده از هم

زهرای من بی تو دنیا، غربت سرای بزرگی‌ست
آبی ندارد به جز داغ، نانی ندارد به جز غم

بر سفرۀ سادۀ ما، جز آب و نان و نمک نیست
ای روزی کل هستی، بر خوان لطفت فراهم!

ای قدر تو بی کرانه، ای جایگاه تو والا
در چشمه سار احادیث، در نصّ آیات محکم

مدیون لطف تو حوّا، مرثیه خوان تو هاجر
محو دعای تو زینب، چشم انتظار تو مریم

طعم نگاه تو والتّین، الحمد و طاها و یاسین
آب وضوی تو تسنیم، اشک زلال تو زمزم

تسبیح و ذکر مدامت، گلواژه‌های کلامت
تصویر نوری مداوم، معنای فیضی دمادم...

آه ای پرستوی زخمی! بر اهل این خانه رحمی
این خانه می‌ریزد از پِی، این جمع می‌پاشد از هم

تصویر آن روز کوچه، بگذار در پرده باشد
طاقت ندارم بگویم از روضه‌های مجسّم

روزی که در یاری از دین، دنبال من می‌دویدی
با حال و روزی پریشان، با گام‌های مصمّم

::

باید که پنهان بماند، از چشم دنیا مزارت
باید که مخفی بماند، قدر تو قدر مسلّم

شکر خدا دردمندیم، شکر خدا داغداریم
در غربت فاطمیه در روزهای محرّم

یا فاطمه اشفعی لی، یا فاطمه اشفعی لی
یا فاطمه اشفعی لی، یا فاطمه در دو عالم