آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
شرط محبت است بهجز غم نداشتن
آرام جان و خاطر خرم نداشتن
میگریم از غمی که فزونتر ز عالَم است
گر نعره برکشم ز گلوی فلک، کم است
جنّت نشانی از حرم توست یا حسن
فردوس سائل کرم توست یا حسن
پیغمبرانه بود ظهوری که داشتی
خورشید بود جلوۀ طوری که داشتی
میبینمت میانۀ میدان غریبتر
یعنی که از تمام شهیدان غریبتر
این خانواده آینههای خداییاند
در انتهای جادۀ بیانتهاییاند
چه سفرهای، چه كرمخانهای، چه مهمانی
چه میزبانی و چه روزیِ فراوانی
ماه عشق است ماه عشّاق است
ماه دلهای مست و مشتاق است