اگر مجال گریزت به خانه هم باشد
برای اینکه نمیرد حیات، میمانی
دیر سالیست هر چه میخواهم
از تو یک واژه درخورت گویم
ما را نترسانید از طوفان
ما گردباد آسمان گردیم
دور تا دور حوض خانهٔ ما
پوکههای گلوله گل دادهست
خواست لختی شکسته بنویسد
به خودش گفت با چه ترکیبی
کیست امشب حلقه بر در میزند
میهمانی، آشنایی، محرمی؟
باز گویا هوای دل ابریست
باز درهای آسمان باز است