دوباره فتنه شد و مردم امتحان دادند
و باز درس بزرگی به دشمنان دادند
هنوز طرز نگاهش به آسمان تازهست
دو بال مشرقیاش با اُفق هماندازهست
بگذر ز خود که طی کنی آن راه دور را
مؤمن به غیب شو که بیابی حضور را
من زائر نگاه توام از دیار دور
آن ذرهام که آمده تا پیشگاه نور
به این آتش برس، هیزم مهیا کن، مهیاتر
گلستانیم ما، در آتش نمرود، زیباتر
«دیروز» در تصرّف تشویش مانده بود
قومی که در محاصرۀ خویش مانده بود
بال پرواز گشایید که پرها باقیست
بعد از این، باز سفر، باز سفرها باقیست
گردباد است که سنجیده جلو میآید
به پراکندن جمع من و تو میآید
یک ماه جرعه جرعه تو را یاد کردهایم
دل را به اشتیاق تو آباد کردهایم
رسید جمعهٔ آخر سلام قدس شریف
سلام قبلهٔ صبر و قیام، قدس شریف
یاعلیُ یاعظیمُ یاغفورُ یارحیم
ماه رحمت باز رفت و همدم حسرت شدیم