مگر در ساعت رفتن دلم جا مانده بود اینجا؟
که از پی کفشدارانش مرا خواندند زود اینجا
زهی بهار که از راه میرسد، اینبار
که ذکر نعت رسول است بر لب اشجار
چشمۀ خور در فلک چارمین
سوخت ز داغ دل امّالبنین
دختر فکر بکر من، غنچۀ لب چو وا کند
از نمکین کلامِ خود حقِ نمک ادا کند