خاکیان را از فلک، امید آسایش خطاست
آسمان با این جلالت، گوی چوگان قضاست
چون آسمان کند کمر کینه استوار
کشتی نوح بشکند از موجۀ بحار
سحر که چلچلهها بال شوق وا کردند
سفر به دشت دلانگیز لالهها کردند
خورشید بر مسیر سفر بست راه را
در دست خود گرفت سپس دست ماه را
صد بار اگر شویم فدای تو یاحسین
کاری نکردهایم برای تو یاحسین
سخت است چنان داغ عزیزان به جگرها
کز هیبت آن میشکند کوه، کمرها
بوی بهشت میوزد از کربلای تو
ای کشتهای که جان دو عالم فدای تو
گوشها باز که امروز هزاران خبر است
خبری خوبتر از خوبتر از خوبتر است
اگر نوبهارم، اگر زمهریرم
اگر آبشارم، اگر آبگیرم
پیام نور به لبهای پیک وحی خداست
بخوان سرود ولایت که عید اهل ولاست
غدیر، خاطری از گل شکفتهتر دارد
غدیر، یک چمن آلاله زیر پر دارد
چشمهها جوشید و جاری گشت دریا در غدیر
باغ عشق و آرزوها شد شکوفا در غدیر
هلا! در این کران فقط به حُر، امان نمیرسد
که در کنار او به هیچکس زیان نمیرسد
جلوهگر شد بار دیگر طور سینا در غدیر
ریخت از خمّ ولایت می به مینا در غدیر
کویر خشک حجاز است و سرزمین مناست
مقام اشک و مناجات و سوز و شور و دعاست
باز این چه شورش است، مگر محشر آمده
خورشید سر برهنه به صحرا در آمده
نمیدانم تو را در ابر دیدم یا كجا دیدم
به هر جایی كه رو كردم، فقط روی تو را دیدم...
اين ماه، ماهِ ماتم سبط پيمبر است؟
يا ماه سربلندى فرزند حيدر است؟
صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟
آن شب که باغ حال و هوای دعا گرفت
هر شاخهای قنوت برای خدا گرفت