السلام ای وارث نوح و خلیل!
ای جلال و جلوۀ رب جلیل!
چیست این چیست که از دشت جنون میجوشد؟
گل به گل، از ردِ این قافله خون میجوشد
سرت اگر چه در آن روز رفت بر سرِ نی
نخورد دشمنت اما جُوِی ز گندم ری
سلام، آیۀ جاری صدای عطشانت
سلام، رود خروشانِ نور، چشمانت
سلام ای طبیب طبیبان سلام
سلام ای غریب غریبان سلام