از جاری لطف آسمانها میگفت
از رحمت بیکران دریا میگفت
وقتی به گل محمّدی مأنوسیم
در خواب خوش ستمگران، کابوسیم
یک کوه رشید دادهام ای مردم!
یک باغ امید دادهام ای مردم!
در راه خدا تن به خطر باید داد
در مقدم انقلاب سر باید داد
پیغمبر ما که مشرق نور هُداست
دل آینهدار مهر او، دیده جداست
قلبی که در آن، نور خدا خواهد بود
در راه یقین، قبلهنما خواهد بود
خورشید هدایت و حیات است امام
سرچشمۀ فیض و برکات است امام
آقا! پدرم! برادرم! مولایم!
هر روز به شوق دیدنت میآیم
بی مهر نبی و آل او دل، دل نیست
در سینه به غیر مشتی آب و گل نیست
پیغمبر ما که منجی انسانهاست
این گفتۀ او امید بخشِ جانهاست
با هر چه نکوییست، نکو باید شد
سرشارِ زلالِ آبرو باید شد
در مِهر پیامبر حیات است حیات
در نور هدایتش نجات است نجات