سرسبزی ما از چمن عاشوراست
در نای شهیدان، سخن عاشوراست
گفتا بنویس تا سحر، نامۀ عشق
با دیدۀ پُر ابر، سفرنامۀ عشق
با گام تو راه عشق، آغاز شود
شب با نفس سپیده دمساز شود
دیدیم جهان بیتو به بن بست رسید
هر قطره به موجها که پیوست رسید
حرف تو به شعر ناب پهلو زده است
آرامش تو به آب پهلو زده است
شور سفر کربوبلا در سر توست
برخیز، گذرنامه، دو چشم تر توست
دل میبرد از گنبد خضرا شالش
آذین شده کربلا به استقبالش