ای نامۀ سر به مهر مکتوم
ای مادر صبر، ام کلثوم!
همیشه سفرهاش وا بود با ما مهربانی کرد
هزاران بار آزردیمش اما مهربانی کرد
در آن تاریک، دل میبُرد ماه از عالم بالا
گرامی باد این رخشنده، این تابان بیهمتا
زن، رشک حور بود و تمنّای خود نداشت
چون آسمان نظر به بلندای خود نداشت