اگر دینیست باقی در جهان بیشبهه دین توست
یداللهی که میگویند خود در آستین توست
ای در منای عشق خدا جانفدا حسین
در پیکر مبارزه خون خدا حسین
بهار، سفرۀ سبزیست از سیادت تو
شب تولّد هستیست یا ولادت تو؟
شب را خدا ز شرم نگاه تو آفرید
خورشید را ز شعلۀ آه تو آفرید
نه مثل سارهای و مریم، نه مثل آسیه و حوّا
فقط شبیه خودت هستی، فقط شبیه خودت زهرا
نمازی خواندهام در بارش یکریز ترتیلش
فدای عطر حوّل حالنای سال تحویلش
آه میکشم تو را با تمام انتظار
پر شکوفه کن مرا، ای کرامت بهار