ای نام تو از صبح ازل زمزمۀ رود
ای زمزم جاری شده در مصحف داود
مسلم که از حسین سلام مکرّرش
باید که خواند حضرت عبّاس دیگرش
در کویری که به دریای کرم نزدیک است
عاشقت هستم و قلبم به حرم نزدیک است
به زیر تیغم و این آخرین سلام من است
سلام من به حسینی که او امام من است
جبریل مکرر این صلا را سر داد
بلّغ، بلّغ... ندا به پیغمبر داد
باید که تو را حضرت منان بنویسد
در حد قلم نیست که قرآن بنویسد
خدا جلال دگر داد ای امیر تو را
که داد از خم کوثر، میِ غدیر تو را
دارم دلی از شوق تو لبریز علیجان
آه ای تو بهار دل پاییز علیجان
سلامِ ایزد منان، سلامِ جبرائیل
سلامِ شاه شهیدان به مسلم بن عقیل