آن شب زمین شکست و سراسر نیاز شد
در زیر پای مرد خدا جانماز شد
مادر سلام حال غریبت چگونه است؟
مادر بگو که رنج مصیبت چگونه است؟
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
این روزها پروندۀ اعمال ما هستند
شبنامههای روز و ماه و سال ما هستند
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
قلبی شکست و دور و برش را خدا گرفت
نقاره میزنند... مریضی شفا گرفت