الا ای چشمۀ نور خدا در خاکِ ظلمانی
زمین با نور اخلاق تو میگردد چراغانی
ای بسته به دستِ تو دل پیر و جوانها
ای آنکه فرا رفتهای از شرح و بیانها
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكیپوش بود
دل اگر تنگ و جان اگر خستهست
گاه گاهی اگر پریشانیم