تو را اینگونه مینامند مولای تلاطمها
و نامت غرش آبی آوای تلاطمها
پرواز آسمانی او را مَلک نداشت
ماهی که در اطاعت خورشید شک نداشت
وقتی پدرت حضرت حیدر شده باشد
باید که تو را فاطمه مادر شده باشد
بگو که یکشبه مردی شدی برای خودت
و ایستادهای امروز روی پای خودت
جایی که کوه خضر به زحمت بایستد
شاعر چگونه پیش تو راحت بایستد
ازل برای ابد ملک لایزالش بود
چه فرق میکند آخر، که چند سالش بود