شبیه آینه هستیم در برابر هم
که نیستیم خوش از چهرهٔ مکدر هم
هوای بام تو داریم ما هواییها
خوشا به حال شب و روز سامراییها
پرواز آسمانی او را مَلک نداشت
ماهی که در اطاعت خورشید شک نداشت
لبتشنهای و یادِ لب خشک اصغری
آن داغ دیگریست و این داغ دیگری
راضی به جدايی از برادر نشده
با چند اماننامه کبوتر نشده
ازل برای ابد ملک لایزالش بود
چه فرق میکند آخر، که چند سالش بود