حتی اگر که تیغ ببارد، در بیعت امام حسینیم
ما جرأت زهیر و حبیبیم، ما غیرت امام حسینیم
به سویت آمدهام جذبهای نهان با من
چه کردهای مگر ای شور ناگهان! با من؟
بهار و باغ و باران با تو هستند
شکوه و شوق و ایمان با تو هستند
«پدر» چه درد مگویی! «پدر» چه آه بلندی!
نمیشود که پدر باشی و همیشه بخندی
سال جدید زیر همین گنبد کبود
آغاز شد حکایتمان با یکی نبود
دلش میخواست تا قرآن بخواند
دلش میخواست تا دنیا بداند
النّمِر باقر النّمِر برخیز
باز هم خطبۀ جهاد بخوان