ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
علی را ذاتِ ایزد میشناسد
اَحد را درکِ احمد میشناسد
با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
موسایی و صد جلوه به هر طور کنی
هر جا گذری، حکایت از نور کنی
پا گرفته در دلم، آتشی پنهان شده
بند بندم آتش و سینه آتشدان شده
هر کس به سایۀ تو دو رکعت نماز کرد
با یک قنوت هر چه گره داشت، باز کرد
از کوی تو ای قبلۀ عالم! نرویم
با دست تهی و دل پُر غم نرویم
چشمان تو دروازۀ راز سحر است
پیشانیات آه، جانماز سحر است
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند