بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
فکر کردی که نمانده دل و... دلسوزی نیست؟
یا در این قوم به جز دغدغهٔ روزی نیست؟
پس از قرنها فاصله تا علی
نشستهست در خانه تنها، علی
کاش در باران سنگ فتنه بر دیوار و در
سینۀ آیینه را میشد سپر دیوار و در
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند