دلا ز معرکه محنت و بلا مگریز
چو گردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز
میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
ما خیل بندگانیم، ما را تو میشناسی
هر چند بیزبانیم، ما را تو میشناسی
این روزها چقدر شبیه ابوذرند
با سالهای غربت مولا برادرند
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد
هشدار! گمان بینیازی نکنیم
با رنگ و درنگ، چهرهسازی نکنیم
ز آه سینۀ سوزان ترانه میسازم
چو نی ز مایۀ جان این فسانه میسازم