سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
شرط محبت است بهجز غم نداشتن
آرام جان و خاطر خرم نداشتن
دنیا به دور شهر تو دیوار بسته است
هر جمعه راه سمت تو انگار بسته است
شبی ابری شدم سجاده را با بغض وا کردم
به باران زلال چشمهایم اقتدا کردم
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری