هرچه را خواهی بگیر از ما ولی غم را مگیر
غم دوای دردهای ماست مرهم را مگیر..
ماه پیش روی ماهش رخصت تابش نداشت
ابر بی لطف قنوتش برکت بارش نداشت
جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد
آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد
سرباز نه، این برادران سردارند
پس این شهدا هنوز لشکر دارند
این روزها چقدر شبیه ابوذرند
با سالهای غربت مولا برادرند
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
هشدار! گمان بینیازی نکنیم
با رنگ و درنگ، چهرهسازی نکنیم