سلام روح بلندِ گذشته از کم دنیا!
تو ای مسافر بدرود گفته با غم دنیا
در بند اسارت تو میآید آب
دارد به عمارت تو میآید آب
چشم تو خراب میشود بر سر کفر
کُند است برای حنجرت خنجر کفر
اى بسته بر زيارت قدّ تو قامت، آب
شرمندهٔ محبّت تو تا قيامت، آب
این آستان كه هست فلك سایهافكنش
خورشید شبنمیست به گلبرگ گلشنش