این زن کسی را ندارد تا سوگواری بیاید؟
یک گوشه اشکی بریزد یا از کناری بیاید؟
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنیست آن بینی
ای تا به قیامت علم فتح تو قائم
سلطان دو عالم، علی موسی کاظم
اذانی تازه کرده در سرم حسّ ترنم را
ندای ربّنا را، اشک در حال تبسم را