صبحت به تن عاطفه جان خواهد داد
زیبایی عشق را نشان خواهد داد
سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
طنین «آیۀ تطهیر» در صدایش بود
مدینه تشنۀ تکرار ربّنایش بود
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند