میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
بهار آسمان چارمینی
غریب امّا، امامت را نگینی
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد