میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
دیشب میان پنجرهها صحبت تو بود
حرف از دل غریب من و غیبت تو بود
گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
چشمم به هیچ پنجره رغبت نمیکند
جز با ضریح پاک تو صحبت نمیکند
از سمت حرم شنیدهام میآید
با تیغ دو دم شنیدهام میآید
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد