لبریزم از واژه اما بستهست گویا زبانم
حرفی ندارم بگویم، شعری ندارم بخوانم
با اینکه نبض پنجره در دست ماه نیست
امشب جهان به چشم اتاقم سیاه نیست
بُرونِ در بنه اینجا هوای دنیا را
درآ به محفل و برگیر زاد عقبا را
از سمت حرم شنیدهام میآید
با تیغ دو دم شنیدهام میآید
در آن میان چو خطبهٔ حضرت، تمام شد
وقت جوابِ همسفران بر امام شد