گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
چه رنجها که به پیشانی تو دیده نشد
که غم برای کسی جز تو آفریده نشد
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
چشمان تو دروازۀ راز سحر است
پیشانیات آه، جانماز سحر است