شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
هزار حنجره فریاد در گلویش بود
نگاه مضطرب آسمان به سویش بود
ای لوای تو برافراشته بر قلّۀ نور
کرده نور رُخَت از پردۀ ابهام، عبور
سال جدید زیر همین گنبد کبود
آغاز شد حکایتمان با یکی نبود
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها