من حال پس از سقوط را میفهمم
آشفتهام این خطوط را میفهمم
ز رویت نه تنها جهان آفریدند
به دنبال تو کهکشان آفریدند...
ای خون تو همچنان نگاهت گیرا
ای جانِ به عرش رفتۀ نامیرا
جانان همه رفتند، چرا جان نرود؟
این آیه به روی دستِ قرآن نرود؟
دنیا به دور شهر تو دیوار بسته است
هر جمعه راه سمت تو انگار بسته است
از درد نبود اگر که از پا افتاد
هنگام وضو به یادِ زهرا افتاد