به نام آنکه مستغنیست بالذّات
«بَدیعُ الاَرض» و «خلّاقُ السماوات»
چشم تو خراب میشود بر سر کفر
کُند است برای حنجرت خنجر کفر
آبی برای رفع عطش، در گلو نریخت
جان داد تشنهکام و به خاک آبرو نریخت
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد