سحر در حسرت دیدار تو چون ماه خواهد رفت
غروب جمعهای در ازدحام آه خواهد رفت
ز رویت نه تنها جهان آفریدند
به دنبال تو کهکشان آفریدند...
سوختی پیشتر از آن که به پایان برسی
نه به پایان، که به خورشیدِ درخشان برسی
به نام خداوند جان و خرد
کز این برتر اندیشه برنگذرد