ز رویت نه تنها جهان آفریدند
به دنبال تو کهکشان آفریدند...
سوختی آتش گرفت از سوز آهت عالمی
آه بین خانۀ خود هم نداری محرمی
پس از قرنها فاصله تا علی
نشستهست در خانه تنها، علی
عشق فهمید که جان چیست دل و جانش نیست
سرخوش آنکس که در این ره سروسامانش نیست