یا شب افغان شبی یا سحر آه سحری
میکند زین دو یکی در دل جانان، اثری
بیا که عزم به رفتن کنیم اگر مَردیم
بیا دوباره به شبهای کوفه برگردیم
خدایا، تمام مرا میبرند
کجا میبرندم، کجا میبرند؟
شراره میکشدم آتش از قلم در دست
بگو چگونه توان برد سوی دفتر دست؟