سال جدید زیر همین گنبد کبود
آغاز شد حکایتمان با یکی نبود
این روزها چقدر شبیه ابوذرند
با سالهای غربت مولا برادرند
بیا که عزم به رفتن کنیم اگر مَردیم
بیا دوباره به شبهای کوفه برگردیم
هشدار! گمان بینیازی نکنیم
با رنگ و درنگ، چهرهسازی نکنیم
شراره میکشدم آتش از قلم در دست
بگو چگونه توان برد سوی دفتر دست؟