وقتی کسی حال دلش از جنس باران است
هرجای دنیا هم که باشد فکر گلدان است
سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
فکر کردی که نمانده دل و... دلسوزی نیست؟
یا در این قوم به جز دغدغهٔ روزی نیست؟
پایان مسیرِ او پر از آغاز است
با بال و پرِ شکسته در پرواز است
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
آنقدر بخشیدی که دستانت
بخشندگی را هم هوایی کرد